loading...
سایت عبدالمالک میرانزهی ازکاروان
عبدالمالک میرانزهی بازدید : 6 شنبه 27 مهر 1392 نظرات (0)

غرور عابد روزی حضرت عیسی از صحرایی می گذشت. در راه، به عبادت گاه عابدی رسید و با او مشغول سخن گفتن شد. در این هنگام، جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود، از آن جا می گذشت. وقتی چشمش به حضرت عیسی و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند. همان جا ایستاد و گفت: »خدایا! من از کردار زشت خویش شرمنده ام، اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟! خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر!« چشم عابد که بر جوان افتاد، سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت: »خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه کار محشور مکن!« در این هنگام خدای برترین به پیامبرش وحی فرمود که: »به این عابد بگو ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با آن جوان محشور نمی کنیم. چه، او به دلیل توبه و پشیمانی، اهل بهشت است و تو، به علِّت غرور و خودبینی، اهدوزخ!«

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بانظرات خودتون مارو خوشحال کنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شمابهترین جا برای سیر وسفر کدام شهر بلوچستان است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 12
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 27
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 25
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 25
  • بازدید ماه : 25
  • بازدید سال : 29
  • بازدید کلی : 353
  • کدهای اختصاصی
      « كسب درآمد از فروتل »  
    دوستانتان را به يك شغل پردرآمد و آسان دعوت كنيد : « جزئيات »
    Email: